آیا جوامع کنونی داروینی هستند؟

نقد داروینیسم از طریق بررسی رفتار جوامع

آیا جوامع کنونی داروینی هستند؟

نقد داروینیسم از طریق بررسی رفتار جوامع

بسم الله الرحمن الرحیم
  بنده در اینجا به بررسی رفتار انسان ها به عنوان قله ی تکامل می پردازم و با ظن قریب یه یقین اعلام می کنم هیچ داروینیستی نمی تواند پاسخی قانع کننده به نقایصی که اعلام می کنم ارائه کند و طبق برهان خلف، این فرضیه رد خواهدشد ان شاءالله.
از داروینیست های گرامی استدعا دارم به سوالات بنده پاسخ بدهید و در مناظرات شرکت کنید؛ باشد که ان شاءالله یا یکی از طرفین قانع شود؛ و یا حداقل خوانندگان این بلاگ نتیجه ای درخور بیابند.

آخرین نظرات

چرا یک دروغ تا این حد مورد پذیرش است؟

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۰۱ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

    ممکن است بگویید چطور است که فرضیه ای غلط، اینقدر در جهان رسمیت یافته است؟ جالب این که فرضیه ی تکامل داروین اصلا فرضیه ی بی آزار و کم کاربردی نیست که بگوییم برایش مته به خشخاش گذاشته نشده باشد...چگونه؟

    جریان، ریشه ای تاریخی دارد چنان که شاید بتوان گفت از زمان قدرت گرفتن کلیساها سرنوشت زیست شناسی چنین رقم خورده است. انجیل؛ به عبارتی، انجیل ها، کتاب هایی تحریف شده اند. در رنسانس، مسیحیان در کتاب های انجیل شان و تورات یهود که به آن اعتقاد دارند، مباحث مغایر با علم و عقل متعددی را مشاهده کردند. کلیساها به جای تردید در مطالب انجیل و تورات، علم را شیطانی شمردند و برای منافع خود دست به کارهای غیر عقلانی زدند. حکومت ها از دین به عنوان قدرت شستشوی مغزی استفاده کردند و شعار نرمش در برابر ظلم را دستمایه قرار دادند و کلیسا و حکومت ها هرچه توانستند، کردند و تا آخرین نفس کلنگ گور خود را جانانه نواختند. علم آمد؛ علمی آمد که منفور کلیسا بود...شیطانی! آمد و با اثبات خود، مسیحیتی را که همه از دستش خسته شده بودند با خود برد. اما از مسیحیت چه باقی ماند؟ نفرت. نفرت از دین در دل گالیله عجیب نیست...در دل پیروانش نیز عجیب نیست. اما همیشه روشی برای زندگی مورد نیاز است...جای دین خالی ست! عده ای طرح هایی ریختند، مارکسیسم ایجاد شد، سوسیالیسم ایجاد شد، ادیان زیادی ایجاد شدند؛ حتی جدیدا بودیسم هم از هندوستان به غرب آمده است! جالب است نه؟ اما یک چیز خیلی مهم است: خدا منفور واقع شد.

    فضای علم استفاده از عبارات حاوی مفاهیم متافیزیک را تحریم کرد و گفت: غیر قابل اندازه گیری هستند پس غیر قابل بررسی هستند. بعد از مدتی هم گفت: آنچه غیر قابل لمس و اندازه گیری است، غیر واقعی هم هست.

    علم به بررسی چراها می پردازد. سابقا علم محدود بود و بسیاری از پدیده ها فارغ از سلسله علل، درغرب مستقیما به خدا نسبت داده می شد. علم بسیاری از این پدیده ها را ریشه یابی کرد و ابهت نسبت هایی که به خدا داده می شد را شکست. اینجا بود که گمان رفت علم تجربی پاسخ تمامی سؤالات بشر را خواهد داد. این پاسخ، قطعا فارغ از مباحث متافیزیک از جمله خدا بود. نظریه ی داروین مثل هر دیدگاه انقلابی دیگر، با مخالفت شدید متخصصان رشته ی خود رو به رو شد. اما با گذشت زمان، شواهد تأیید کننده ی بسیاری پیدا شدند. شواهدی که نشان می داد گونه ها در طول عمر زمین تغییر کرده اند. البته ایرادهای متعددی نیز بر این نظریه گرفته شد، اما حداقل یک امتیاز برجسته ی نظریه ی داروین این بود که توضیح می داد چگونه ممکن است این همه پیچیدگی و شگفتی موجودات زنده از قواعد ساده ی طبیعت نشئت گرفته باشد؛ به عبارتی، نام خدا را باری دیگر از گستره ی وسیعی از جهان پاک می کرد.

    نکات نغزی هست: استناد داروینیست ها به شواهدی ست که قدرت فیزیک را در بقای اصلح نشان می دهد+ شواهدی که امکان جهش ژنتیکی را در موجودات نشان می دهد+شباهت بین ساختار موجودات زنده+روند تغییرات در طول زمام در برخی فسیل ها و چنین نمونه های دیگر. اما داروینیسم بررسی نکرده که آیا غیر از این عوامل ملموس و قابل اندازه گیری عامل دیگری هم ممکن است باشد؟ بگذارید فرض کنیم ما موجودات زنده همگی از یک جد زاده شده ایم. کجای این اتفاق تأیید کننده ی عدم وجود روح است؟! باید به داروینیست ها حق داد: آن ها فکرش را هم نمی کنند که خداوند چنین نمایشی را ترتیب داده باشد...آن ها گمان دارند با نظریه ی خود انجیل و تورات و دین را به کلی شکست داده اند زیرا از گمان آن ها دین معتقد به خلق الساعه است! چون که صد آمد نود هم پیش ماست: روح هم دیگر بهتر است با دین دفن شود!!

     اما جالب ترین نکته: در تمام طول تاریخ، سیاست مردان از دین به عنوان حربه ی قدرت و مشروعیت استفاده کرده اند: در قرون وسطی، حاکمان مردم را مظلوم بار آوردند و زور گفتند و گفتند: سیلی را مثل عیسی(ع) بر صورت خود تحمل کنید. خلفای بنی امیه از میان اندیشه های اسلامی بر جباریت خدا اصرار ورزیدند و فلسفه ی جبریون را پشتیبانی کردند و هرچه خواستند کردند و به مردم گفتند: خداوند چنین مقدر داشته است و مجبورید تحمل کنید!! و اینچنین است که امروز اهل تسنن را اینقدر بی صدا می بینیم. در مقابل، جنبش شیعی مطالبه گر است و عباسیان به نام همین مطالبه گری به روی کار آمدند...بازی را می بینید؟ همین امروز هم عده ای پشت نقاب اصلاحات سنگ خود را به سینه می زنند تا بین مخالفان اصول گرایان محبوبیت پیدا کنند؛ عده ای هم به نام اصول گرایی به دنبال فتح قله های قدرتند. دلیلی ندارد غرب مستثنی از این باشد:

    پس از مسیحیت، نوبت به داروینیسم می رسد: عده ای سر دم دار تنازع بقا می شوند و سود جویی و خودکامگی را خاصیت جهان می شمرند؛ برای داوکینز در تلویزیون کرسی نقد دین می گذارند؛ روی ترن می نویسند: خدایی نیست، با خیال آسوده زندگی کنید...و به هر طریق ممکن مردم را ترغیب می کنند تا مثل ماشین کار کنند و آخر هفته ها لذت جویی کنند و بدون این که به مقاصد انسانی فکر کنند، تنها مطالبه شان آسایش خود باشد و به کار کسی کاری نگیرند. بگذارند بالادستی ها قدرت را داشته باشند و نکند گروهی به خدا ایمان بیاورند: آن وقت همه بر بادند و باید بروند. این که می بینید از تکامل بدون خدا خیلی استقبال می شود، بخش بزرگ آن استقبال حکومتی بوده است و امروز کودکانی که با تکامل بزرگ شده اند آن را بدیهی می دانند.

    یادتان باشد: جذابیت خدا برای سیاسیون قدرت طلب صرفا به عنوان مخالفت با دوره ی قبل است که بی خدا بودند و می خواهد دل مردم را با کلمه ی انقلاب و حق به دست بیاورد. اما تکامل بی خدا برای سیاسیون نه تنها به عنوان یک انقلاب، بلکه به عنوان خروج انسان از اسارت مسیحیت و به دلیل دست باز برای وحشی گری در سیاست و به دلیل عدم مطالبه گری حق طلبانه ی مردم مورد علاقه است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۰۵

نظرات  (۲)

خدا ببخشه واقا برادران اهل تسنن ما چقدر زور میشنون واقا برای چی؟

اینقدر مظلومیت اهل تسنن از کجا نشات گرفته؟

برادرای عزیزمون دارن کم سلاح از امریکا و اسراییل و المان و ترکیه و....میخرن

برادرای عزیزمون کم با شعار الله اکبر سر بریدن

برادرای عزیزمون کم شیعه رو مرتد خواندن

برادرای عزیزمون کم شیعه رو به جرم شیعه بودن کشتن کم بمب گذاشتن کم ناموس شیعه دزدین کم غارت کردن نشانه هاشم که توی عراق و سوریه ویمن و قبرستان بقیع و قبور ائمه ع است

واقا برادرای اهل سنت مظلوم واقع شدن  خدا کمکشون کنه یاعلی

اینو برو توی یه محفل علمی بگو اگر بهت نخندیدن. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی