آیا جوامع کنونی داروینی هستند؟

نقد داروینیسم از طریق بررسی رفتار جوامع

آیا جوامع کنونی داروینی هستند؟

نقد داروینیسم از طریق بررسی رفتار جوامع

بسم الله الرحمن الرحیم
  بنده در اینجا به بررسی رفتار انسان ها به عنوان قله ی تکامل می پردازم و با ظن قریب یه یقین اعلام می کنم هیچ داروینیستی نمی تواند پاسخی قانع کننده به نقایصی که اعلام می کنم ارائه کند و طبق برهان خلف، این فرضیه رد خواهدشد ان شاءالله.
از داروینیست های گرامی استدعا دارم به سوالات بنده پاسخ بدهید و در مناظرات شرکت کنید؛ باشد که ان شاءالله یا یکی از طرفین قانع شود؛ و یا حداقل خوانندگان این بلاگ نتیجه ای درخور بیابند.

آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

   یکی از مباحث مهم در بررسی تکامل، بحث نابرابری احتمال جهش های ژنتیکی ست. در رشته ی DNA، احتمال جهش در نقطه های متفاوت با هم فرق می کند. نتیجه این که برخی جهش های ژنتیکی محتمل ترند و بیشتر رخ می دهند و در مقابل، برخی دیگر عملاً غیر ممکن هستند.

    حساسیت این مبحث آن جایی آشکار می شود که جهش غیر ممکن، جهش مطلوب باشد. تکامل باوران، معمولاً معتقدند به وسیله این پدیده می توان رفتارها و خواص نامطلوب و ناقص احتمالی جانداران را توجیه کرد.باس و داوکینز نیز در کتاب هایشان این مسئله را مطرح می کنند و می گویند: اصلاً قرار نیست همه چیز در تکامل در جهت بهینه شدن حرکت کند. بلکه سدهای جهش ژنتیکی ممکن است مانع پیشرفت شوند.

    ظاهر این استدلال متقاعد کننده است؛ اما تمام ماجرا این نیست. به فرض این که ما بپذیریم موجودات زنده از طریق جهش های تصادفی طبق توصیف بالا ایجاد شده اند، مسئله ی دیگری پیش روی ماست: عملگرهای مشابه.

    انجام یک عمل از بی شمار طریق ممکن است. به همین ترتیب، جهش های ژنتیکی متعددی ممکن هستند که دارای نتیجه ی بسیار مشابه باشند. اگر راه یکی از این جهش ها سد شود، دیگر جهش ها کار را پیش می برند.

    حال کدام نظریه پیروز است؟ از روی شواهد و پیش بینی ها می توان فهمید.

    به پای انسان نگاه کنید: عضوی برای ایستادن و راه رفتن. ذاتا به تناسب با وزن سنگینی که حمل می کند عضله ی بزرگی دارد. این را به سادگی از مقایسه ی آن با بازو می توان فهمید. همین پا، چندین عضله و مفصل دارد که هر کدام نقشی مهم در ایستادن ایفا می کنند. تکامل هریک از این ها نیازمند انبوهی از جهش های مفید است. جهش هایی با محصول واحد: امکان ایستادن و راه رفتن به بهترین شکل و کمترین هزینه برای بدن. شما شاهدید که فقدان یک خاصیت ساده مانند صافی کف پا، باعث کمر درد و مشکل جدی در دویدن می شود. اما هیچ یک از این ها تکاملشان متوقف نشده است؛ بلکه اگر در نقطه ی بهینه نیستند، به آن بسیار نزدیک شده اند. تمام این ها به کنار، قابلیت مغز در کنترل و مدیریت این عضلات موضوعی مجزاست. ایستادن و حفظ تعادل، عملی بسیار  پیچیده است که با فرض تکامل استخوان ها و عضلات، خود مسئله ای ست عجیب. این را کسانی که اهل طراحی ربات هستند همگی بر سرش توافق دارند. حال چه برسد به راه رفتن و چه برسد به دویدن! تمام این بی شمار جهش، دست به دست هم می دهند تا برای ما امکان راه رفتن را ایجاد کنند. هر یک از این ها نباشند، در حرکت و یا سلامت انسان ضایعه ای ایجاد می شود و چه بسا جهش های بیشماری که اگر رخ نمی دادند، ما معلول می شدیم.

    این پدیده صرفاً درباره ی پا نیست. عموم اعضای بدن انواع جانداران آنقدر پیشرفته اند که وقتی دقت می کنیم، از تعجب شاخ درمی آوریم.

    به دست ها نگاه کنید که چطور رام اراده ی انسانند و آن ها را به هر شکلی که می خواهیم حرکت می دهیم و شکلشان به گونه ای ست که به راحتی به اشیاع چنگ بزنیم و ابزار را در دست بگیریم؟ اگر انگشت شصت نبود چه می شد؟ اگر شصت قوی ترین انگشت نبود چه می شد؟

    به چشم ها نگاه کنید که چه ساختار ظریفی دارند و چگونه از میان این همه گستره ی وسیع پرتو ها، تنظیم شده اند تا فرکانس نور مرئی را تشخیص دهند...نوری که بیشترین بازتاب را در جامدات از خود بروز می دهد و کمترین عبور را از میان اجسام دارا ست.

    خداوند به ما چشمانی داده  است که بسیار دقیق  می بینند. برای این چشم ها، پلک هایی قرار داده است تا از آن محافظت کنند و یک عدسی بسیار شفاف و متقارن که به وسیله ی عضلاتی بسیار دقیق، به سرعت تغییر شکل می دهد تا بتوانیم مکانی را که روی آن متمرکز شده ایم به خوبی ببینیم. و عضلاتی کاملاً تحت فرمان که چشم ها را در کاسه با سرعت و دقت می چرخانند و به ما این امکان را می دهند که روی اجسام متحرک تمرکز کنیم. و مغزی که تصاویر دو چشم را ترکیب کرده به تصاویر سه بعدی تبدیل می کند و این تصاویر را به طرزی معجزه آسا تحلیل می کند و آن ها را به اجسام متفاوت تفکیک می کند و تغییرات هر جسم را که بخواهد پیگیری می کند و ...

    این همه قابلیت در دیدن ما قرار دارد که نیازمند جهش هایی بی شمار است و عموم این قابلیت ها هم بسته اند. هرکس که قابلیت دید سه بعدی نداشته باشد، نمی تواند درست راه برود و یا چیزی را بردارد. هر کس عضلات چشمش مردمک را نتوانند کوچک و بزرگ کنند، نمی تواند فواصل متفاوت را درست ببیند و ....

    همینطور نگاه کنید به پرواز پرندگان، به سیستم اکسیژن رسانی بدن از شش ها تا گلوبول های قرمز، سیستم ایمنی، گوارش و ....

    هریک از این ها نیاز مند بی شمار جهش هستند. اگر قرار بود ممانعت هایی باعث شوند دسته ای از اعمال به وسیله ی جهش ها نتوانند رخ بدهند، قطعاً باید تمام این سیستم های پیچیده یا در مراحل ابتدایی متوقف می شدند، یا ناقص پیش می رفتند. چرا که تعداد جهش های مورد نیاز برای تشکیل هریک از این سیستم ها عددی سرسام آور است. رخداد این سیستم ها حکایت از این دارد که یا ممانعت جهش وجود ندارد، و یا همواره تعداد کافی جهش های موازی وجود دارند که به یک نتیجه ی واحد می انجامند.

    نتیجه ی نهایی این که هیچ گاه نمی توان به ممانعت جهش دست آویخت و گفت: "فلان خاصیت در فلان موجود ایجاد نشده است زیرا چنین جهشی دچار ممانعت بوده است"

نظرات  (۱)

سلام ایمان عزیز
طاعات و عباداتت مقبول درگاه حق
عید فطر رو بهت تبریک میگم داداش
پاسخ:
سلام طاها جان
همچنین...عید شما هم مبارک باشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی