آیا جوامع کنونی داروینی هستند؟

نقد داروینیسم از طریق بررسی رفتار جوامع

آیا جوامع کنونی داروینی هستند؟

نقد داروینیسم از طریق بررسی رفتار جوامع

بسم الله الرحمن الرحیم
  بنده در اینجا به بررسی رفتار انسان ها به عنوان قله ی تکامل می پردازم و با ظن قریب یه یقین اعلام می کنم هیچ داروینیستی نمی تواند پاسخی قانع کننده به نقایصی که اعلام می کنم ارائه کند و طبق برهان خلف، این فرضیه رد خواهدشد ان شاءالله.
از داروینیست های گرامی استدعا دارم به سوالات بنده پاسخ بدهید و در مناظرات شرکت کنید؛ باشد که ان شاءالله یا یکی از طرفین قانع شود؛ و یا حداقل خوانندگان این بلاگ نتیجه ای درخور بیابند.

آخرین نظرات

میمتیک را تا کجا جدی بگیریم؟

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۹ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه:

    ژنتیک و میمتیک، تکامل طبیعی و فرهنگ، گاهی مؤید یک دیگرند، و گاهی مخالف یکدیگر. در عرصه ی نبرد این دو، چه جناحی پیروز خواهد شد؟ چرا؟

    اهمیت این پرسش برای داروینیست ها در نگرش آن ها به تکامل است؛ و برای ما نقد کنندگان، اهمیتش در بررسی صحت داروینیسم است.


فصل اول: میمتیک پیروز خواهد شد

    ریچارد داوکینز، در اوایل کتاب ژن خودخواه، پس از ایجاد نوعی ناامیدی ترسناک (ناشی از احساس مجبور بودن در انسان) خطابه ای آتشین سر می دهد و در آن اعلام می کند که انسان می تواند علیه خواست فرگشت قیام کند و به انسانیت والا و پاک بیاندیشد. داوکینز اینگونه به انسان تسلی خاطر می بخشد.

    دیوید باس، در کتاب روان شناسی تکاملی، جبر گرایی ژنتیکی را جزو بد فهمی های تکامل نام می برد که گاهی پروفسورها و متخصصان حوزه ی تکامل نیز دچار آن می شوند. او اعلام می کند که شکل گیری رفتارها در انسان علاوه بر عوامل وراثتی تحت تأثیر محیط نیز هست.

    این تأثیرات محیطی میمتیک نامیده می شوند که عملا در دستور کار آن ها توصیف آثار فرهنگ بر رفتار انسان است. همچنین، داوکینز عنوان می کند انقلاب انسان علیه تکامل، به وسیله ی میمتیک است. میمتیک در حقیقت علمی است که به بررسی تکثیر و بقای یک ایده در میان افراد می پردازد و به گفته ی داوکینز، امروزه میمتیک بعد جدیدی از تکامل است که بر تکامل ژنتیکی پیروز خواهد شد.

    هم اکنون، رفتارهای خلاف تکامل انسان از جمله جلوگیری از گسترش نسل و تمایل به رفاه، گواه بر غلبه ی میمتیک بر ژنتیک هستند.



فصل دوم: سفر به آینده

    انسان ها بر تکامل طبیعی کاملا پیروز شده اند. آن ها برای مبارزه با گرایش های ننگین خود، حتی در ژنتیک هم دست برده اند و ژن های انسان بر مبنای انسانیت والا کدنویسی شده اند. امروز، با انسان هایی مواجه هستیم که همگی گرایش شدید به محبت به دیگران، ایثار، جلوگیری از هر گونه ظلم و یک زندگی کاملا مسالمت آمیز و فاقد حسادت و رقابت دارند. انسانیت در میان انسان ها موج می زند.



فصل سوم: انسانیت!

   اگر دقت کرده باشید، یک نقص زمخت در فصل دوم وجود دارد: انسان ها زمانی بوده که انسان نبوده اند، بعد برای انسان شدن تلاش کرده در نهایت انسان شده اند!

   هنوز موضوع بحث در هاله ای از ابهام است...آن را با یک جمله شفاف می کنم: انگیزه ی انسان برای تغییر از آنچه هست به آنچه نیست، ریشه در کجا دارد؟

    روانشناسان تکاملی از میمتیک به عنوان عاملی با توان عمل علیه ژنتیک یاد می کنند و می گویند شعار فرزند کمتر داشتن به عنوان یک میم(ایده، فکر) در کشورهای توسعه یافته پراکنده شد و حتی رشد جمعیت بعضی از آن ها را منفی کرد. منابع این کشورها پاسخگوی افراد بسیار بیشتری ست و این یعنی عمل میمتیک علیه ژنتیک.

    اینجا، خود، مسئله ای هست: شاید این ایده در من ظهور پیدا کند که آسفالت را گاز بزنم؛ آیا به دیگران سرایت پیدا خواهد کرد؟ چرا؟

    گسترش ایده ها در گرو پذیرش نیاز فرد است. انسان از یک ایده استقبال نمی کند تا دل ایده را شاد کند. او ایده را می پذیرد تا با آن به منفعتی برسد. تشخیص منفعت در گرو چیست؟ ایده های پذیرفته شده(!)، شرایط محیطی و ژن. بخش شرایط محیطی و ژن مربوط به ژنتیک می شود. لذا، میمتیک در گرو ژنتیک است. ایده ها، باید از فیلتر ژنتیک عبور کنند تا پذیرفته شوند. اگر گرسنگی نبود، نیاز به گسترش نسل نبود، و...؛ کدام یک از تبلیغات تلویزیونی -که همه میم هستند- روی ما اثر داشت؟ آیا خوراکی می خریدیم؟ یا وسایل، یا هر چیز دیگر؟ مگر داروینیسم ادعا نمی کند که ژنتیک دردها و لذت های درونی انسان را بر اساس خواست خود ایجاد کرده است تا نسل را گسترش بدهد؟ پس میم هایی گسترش می یابند که حداقل با ژنتیک مخالفت صریح نداشته باشند.

    ژنتیک آن قدر قدرتمند است که میل فوق العاده محکم به زنده ماندن، به غذا و محبت مادر به فرزند را ایجاد کرده است. چرا؟ زیرا زنده ماندن یعنی پتانسیل گسترش نسل، و غذا ما را زنده نگه می دارد، و محبت مادر، نسل را پرورش می دهد...این امیال را قوی قرار داده است زیرا برای گسترش نسل مهمند و نباید از آن ها سرپیچی بشود.

    اگر داروینیسم حقیقت داشت، همین اتفاق درباره ی میل به گسترش نسل رخ می داد. همین بشر که با تمام وجود می خواهد زنده بماند؛ می توانست نیاز به گسترش نسلش را با تمام وجود حس کند و اگر این نیست، بطلان داروینیسم است.



فصل چهارم: دست آویز دروغگویان

    وجود میم ها در گرو ژن هاست...آن ها هرگز نمی توانند صراحتا علیه ژن ها عملکنند. زیرا قوی ترین خواسته های انسان در ژن های اوست.

    با این حال، شاهد تمایل به رفاه در میان انسان ها هستیم که کاملا خلاف خواست ژن هاست...و داروینیست ها پاسخ می دهند: میمتیک.

   میمتیک، دست آویز داروینیست هاست که با پیچاندن هرچه بیشتر موضوع، اختیار انسان را که مشکل لاینحل داروینیسم است، بپوشانند و رفتارهای خلاف ژنتیک را توجیه کنند. حال آن که خود میمتیک، عملش در گرو تأیید ژنتیک است!!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۱۲
ایمان

نظرات  (۸)

خیلی خوبه که شما به این سرعت پیشرفت میکنی. فکر کنم تنها کتابی که تو عمرت تورق کردی کتاب ژن خودخواه داکیینز بوده. میمتیک رو از یکی از کامنتا که برات گذاشتن یاد گرفتی و کتاب باس را هم به توصیه ارمین دانلود کردی و حالا داری نقدش میکنی. البته که دوره احمدی نژاد بثوراتی همچون شما داشت و شاید بیشتر کسانی که در دوره او وارد جریان اکادمیک و دانشگاه شدند شبیه شما هستند. یعنی شما فکر کردی این همه دانشمند در سراسر دنیا نفهمیدن حالا یه بچه ۷۱ ای با خوندن یک پی دی اف بصورت ناقص از همه بیشتر حالیشه؟ این نظر رو چه پاک بکنی و چه نکنی تاثیری در میزان بدبختیت نداره. قانون بقای بدبختی در مورد شما بدجور صادقه. ممنونم از دوستان که وبلاگ چرندشما رو معرفی کردند. 
پاسخ:
سلام جناب دانشگو
برای این که بدانید چه کسی اولین بار در این وبلاگ کلمه ی فوق را به کار برده است، به مناظره حول نیاز به گسترش نسل مراجعه کنید و کلمه ی ممتیک را سرچ کنید. بنده اولین بار کلمه ی ممتیک را معادل فرهنگ به کار بردم.
این که من کتابی جز ژن خودخواه تورق نکرده ام گمان شما نیست؛ تهمت شماست.
ضمنا، بله؛ نمونه های زیادی از این دست وجود دارد. گاهی دانشمندان چنان غرق در مباحثی دور می شوند که از نتایج عمیق فلسفی فراموش می کنند.
در نهایت؛ اگر نظریات من پیش پا افتاده اند، برهانی علیه برهان های من ارائه کنید.
خوب ترجیح میدهم در جهل مرکب بمانید. حیف است که در پای ... بریزم مر این ...لفظ دری را. یعنی ترجیح میدهم شما را با اسامی آشنا نکنم. چون میبینم که چون هم شهری گرامیتان ازغدی از هر کتاب به واژه ای و اسم نویسنده ای  مستمسک خواهید گشت و آنگاه برای دیگر همشهریانتان خطری عاجل خواهید بود.
اما در باب برهان های شما:
کجای صحبت های شما برهان دارد که من بر علیه آن برهان اقامه کنم؟ شما شبه گزاره هایی تلاوت میفرمایید که نه صدق در مورد آنها معنی دارد و نه کذب. قبل از همه چیز مفهوم داروینیست از نظر شما چیست؟ بقول ولتر امپراطوری مقدس روم نه امپراطوری بود و نه مقدس و نه رومی. شما با کی طرفی؟ اگر هر کسی که داروین و نظریه اش را مبنا قرار میدهد داروینی میخوانید که با ۹۹ درصد جامعه علمی طرفید. البته آنها به شما توجهی نخواهند کرد و کلام شما بادی ست در غربال.
اما اگر کسی مانند خودتان مد نظرتان است که ما باید او را بشناسیم. بعنوان مثال میمتیک توسط خانم بلکمور هم استفاده میشود اما آیا شما ارا ایشان را میدانید یا اصلا در حوزه نشخوارهای شما هم هست؟ یا همینجور دون کیشوت وار دارید حمله میکنید ؟ 
مرکب سودا جهانیدن چه سود
چون عنان اختیار از دست رفت
ایا متوجه نیستید که شما دقیقا عین احمدی نژاد استدلال میکنید؟ آیا احمدی نژاد کسی را متقاعد کرد که هولوکاست دروغ است و یا مدیریت جهان باید به دست او و یارانش بیافتد؟ اگر او موفق شد افق شما هم روشن است. اگر نه که مدتی را بجای دهان بودن گوش شوید و به اندوختن دانش بپردازید.
در یکی از کامنت ها خواندم که نوشته بود شما نظریه داروین را اصلا نفهمیده اید. من هم موافقم. یک سوال از شما میپرسم. اردک هایی هستند که قدرت پرواز ندارند ولی اینها سایه شاهین را که صلیبی است روی زمین که ببینند بلافاصله فرار میکنن. بنظر شما چرا؟ بدون دیدن خود شاهین هر سایه صلیبی ای آن ها را به وحشت می آفکند.
پرسیده اید :
مگر داروینیسم ادعا نمی کند که ژنتیک دردها و لذت های درونی انسان را بر اساس خواست خود ایجاد کرده است تا نسل را گسترش بدهد؟ پس میم هایی گسترش می یابند که حداقل با ژنتیک مخالفت صریح نداشته باشند.

جواب شما خیر است. به هیچ عنوان نه داروین و نه دیگری همچین ادعایی نخواهند کرد. شما فعلا روی همین یک گزاره تمرکز کنید تا بفهمید و سپس ادامه دهید. شما نفهمیده اید دارون چه گفته است.
پشت تکامل هیچ خواستی موجود نیست. به یک استاد تکامل نزدیکتان رجوع کنید و سوال کنید هیچ عیبی ندارد.
گفته اید ژنتیک آنقدر قدرتمند است که ..... 
ژنتیک اصلا واجد صفت قدرت نیست. ژنتیک علم به کارکرد ژن هاست . اگر منظورتان ژن هاست که باید بگویم در مورد ژن ها صفت قدرت بکار نمیرود. ژن ها کدی هستند که نقشه ساخت بدن ها هست. 

داروینیسم را نمیفهمم منظورتان چیست اما اگر تکامل مرادتان است باز ادعای حقیقت داشتن در مورد آن یاوه گویی است . کلا حقیقت چیست؟ شاید لشگری از استعاره هاست بقول نیچه. 

این که آیا میم ها واقعیت دارند نیاز به ایضاح و توضیح دارد. شما باید مفهوم Emergence را درک کنید که در علم پیچیدگی مطرح میشود. پیشنهاد میکنم کتاب ملانی میچل را بخوانید. 
بدون دانستن الفبا که نمیتوان با کسی بحث کرد. من نمیتوانم به زمان داوود نبی برگردم و برای شما از الف شروع به توضیح دادن کنم شما باید کتاب بخوانید. و مدتی نیز آن دهانتان را بند بزنید.

پاسخ:
1. شما بهتر است به جای این که بخش وسیع کلامتان را به بدو بی راه گفتن و ناسزا صرف کنید، آن گوهرتان را رو کنید و ادعای بی اساس نکنید. ضمنا من نفهمیدم...شما چطور ترجیح دادید که بنده در جهل مرکب بمانم، ولی یک صفحه ی تمام برایم نطق نوشتید؟؟ حرف های شما عمدتا کوله باری از آثار فشار روانی ست نه استدلال. آن وقت من بی برهانم؟

2. درباره ی اردک ها، زمانی که اردک ها تکاملشان شکل گرفته است، انسانی نبوده که صلیب به دست بگیرد و آن ها را مسخره کند. فرگشت اردک تا همینجا که از سایه ی صلیبی فرار کنند برایشان کافی بوده و نسلشان را به نحو احسن نجات می داده است. این اصلا مسئله ی پیچیده ای نیست.

3. داروینیسم، عملا تکامل بی خداست. تکامل خواستی ندارد، اما خود به خود گرایش به تولید گونه های سازگار و با توان بقای نسل بالا دارد. به این نمی گویید خواست، می گویید گرایش...آفرین. ولی خود داوکینز هم از کلمه ی خواست استفاده کرده است.

3. قدرتمند بودن ژنتیک: برای تقریب به ذهن، برای توصیف یک شی ء مانند ژن از صفاتی استفاده می شود تا مفهومی به وسیله ی یک کلمه منتقل شود و این ایرادی ندارد. ژنتیک قدرتمند است یعنی میزان تأثیر گذاری آن بسیار زیاد است. خود عبارت "ژن خودخواه" داوکینز را نگاه کنید: آیا برای ژن صفت خودخواه تعریف می شود؟

4. درباره ی جمله ای که از من نقل کردید(مگر داروینیسم...): قطعا شما با همان سطحی نگری که کلمه های "قدرتمند" و "خواست" را بررسی کرده اید جمله ی مرا مردود می خوانید. مثلا، ممکن است بگویید: این ژنتیک نیست که خواص را ایجاد کرده است؛ بلکه جهش ها خواص را ایجاد کرده و انتخاب طبیعی خواص بهتر را بر حسب شرایط نگهداشته است.

شما آنقدر سطحی نگرید که غافل از کلمه ی "ژن خودخواه" که خود به کار برده اید، به صفت قدرتمند برای ژن حمله می کنید...آن وقت من دنکیشوت وار حمله می کنم یا شما؟! دهان شما جز به بد و بی راه باز نیست. من آنم که در پای خوکان نریزم مر این قیمتی در لفذ دری را. بله، مرا خوک خطاب می کنید. آخر سر هم باید به قول شما دهان مرا بند بزنند...آفرین!!
تکامل بدون خالق معنی نداره
من دانشجوی زیست شناسی سلولی مولکولی ام
پاسخ من را خداناباوران بدهند
قبل از بیگ بنگ که جهان فشرده بوده همان ماده فشرده از کجا آمده؟
خودبخود؟
مسخرس کسی همچین فکری بکنه...
بقول فرد هویل دانشمند بریتانیایی که :
 وی احتمال تصادفی در کنار هم قرار گرفتن آنزیم‌ها حتی برای ساده‌ترین سلول را ۱ در ۱۰ به توان ۴۰۰۰۰ حساب کرد، و احتمال تشکیل حیات از نوع بالاتر را برابر با احتمال ساخته شدن یک هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ با تمامی ابزارها و تسهیلات داخل آن در اثر وزیدن گردبادی در یک زباله‌دانی دانست.
دیدی با گنده گویی کسی مرعوبت نشد اقای احمدی نژاد؟ نکنه امتحان داری دیگه شر و ور نمینویسی. فکر کردی ملت نمیفهمن اکثر کامنتای موافق و مخالفت مال خودتن؟
پاسخ:
سلام بر خوانندگان گرامی
بنده در حال مطالعه ی دقیق کتاب روان شناسی تکاملی اثر دیوید باس هستم. این کتاب، حاوی سرنخ هایی ست که منجر به تأیید نظرات بنده می شوند. بنده در اسرع وقت مقاله ای حول این کتاب خواهم نوشت و آن را نقد خواهم کرد...ان شاء الله.
گاهی با خودم حسرت می خورم...کاش مکانی وجود داشت که کامنت های فحش رسیده را یه جای حذف، درآنجا ذخیره می کردم و می دیدید چقدر ادبیات آن ها به این کامنت شبیه است...
به هر صورت؛ نتوانستم به خودم بقبولانم که کلمه ی شرو ور فحش محسوب می شود.
من در عجبم که این فاز گنده گویی شماها از کجا شکل میگیره؟ یه بچه چجور میتونه اینقد خودشو باد بکنه که بخواد کتابی که نخونده رو نقد کنه. واقعا پدیده های دوران احمدی نژاد پدیده هستن. شما به آرای اینشتین و فاینمن ایرادی ندارین؟ در مورد بایپاس قلب چی نظر خاصی ندارین؟ داروی جدید برای سرطان چی؟ احمدی نژاد جان عاشقتم بعنوان یه پدیده و تنوع در این جهان.
پاسخ:
ابتدا جا داره بنده از هرزنویس های گرامی تقاضا کنم از اسامی متنوع استفاده کنید. شهرام و شهروز خیلی به هم شبیهند. شاید هم می خواهید پس از نگارش این نظرات، به همین نظرات استناد کنید و بگویید بنده خودم در حال کامنت سازی هستم!!

    دیوید باس، در کتاب روان شناسی تکاملی خود، نه تنها من، بلکه برخی متخصصان روان شناسی تکامل را دچار  کژ فهمی نسبت به تکامل می داند. او سه نمونه کژفهمی عمده را ذکر می کند و می گوید بعضا متخصصین این رشته نیز دچار این کژ فهمی ها می شوند. این سخن دیوید باس حکایت از آن دارد که برخی متخصصین روان شناسی تکاملی در این موارد مهم با او مخالفند. مثلا، بحث یهینه بودن اجزای بدن در راستای تکامل. بنده ان شاءالله بطلان این تهمت دوید باس را با استدلال نشان خواهم داد.
مسئله ی داروینیسم، اصلا قابل مقایسه با آرای اینشتین نیست؛ بلکه قابل مقایسه با آرای پیش پا افتاده ی مارکس است که با وجود حمایت های زیادی که از آن ها شد، بطلان شان بر عقل های سلیم پوشیده نیست.
۲۱ تیر ۹۳ ، ۲۲:۱۶ محمد کریمی
با سلام
توجه داشته باشید انسان روی غریزه تصمیم نمیگیرد شاید بعضی عمل ها غریزه باشند
انسان دو بعد دارد
 1حیوونیت
2 انسانیت
بستگی به این داره کدامین بعد را پررنگ تر کند

چه بسا انسانهای فقط اسم انسان رو یدک میکشند ولیکن کمال خاصی ندارند در صورتی که توجه بفرمایید انسان در مسیر تکامل انسانیت نه تکامل متافیزیک فطرتا" خیر خواه و شعور طلب آفریده شده

حال به سوال بنده جواب بدید چرا تنها انسان تکامل جهشی یافت؟ خب موجوداتی مثل ماموت هم در دوران انسان اولیه زندگی میکردند چرا سیر تکاملی ماموت جهشی نبوده به گربه یا چیز دیگه ای؟
 حال نگید ماموت موهاشو ریخته به فیل تبدیل شده که احمقی محضه!
بازم میگم ماده و کالبد  تغییر میکنه بنا به این نیست که تکامل از موجودی به موجود دیگری است!
 و نقطه ی عطفی بین نیای مشترک ، میمون ،انسان امروزی و تک یاخته وجود ندارد

به وب بنده هم تشریف بیارید

پاسخ:
سلام جناب کریمی
از نظر تکامل، معدودند گونه هایی که طی چند میلیون سال اخیر. تکامل نیافته اند؛ بلکه عموم گونه ها در طول زمان تدریجا دستخوش تغییر شده اند.
به نظر بنده سخنان شما نیاز به توضیح بیشتری دارد:
چگونه تکامل ماده و کالبد را پذیرفته اید اما تبدیل موجودی به موجود دیگر را غیر ممکن می خوانید؟
۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۴۶ محمد کریمی
با سلام
بنده تبدیل موجودی به موجود دیگه ای رو محال میدونم
فی المثال یک انسان رو در قطب شمال و یک انسان رو در قطب جنوب یا استوا در نظر بگیرید
اونی که در قطب شمال زندگی میکنه از لحاظ مورفولوژی  عمر کوتاهتری ،سوراخ بینی کوچک، ظرفیت شش بزرگتر ، رنگ پوست زرد ضربان قلب بیشتر از لحاظ روان نژندی خونسردترو دوران بلوغ دیر رس ... سایل استایل مشخصتری داره
 در مقابل انسان در قطب جنوب یا استوا زندگی میکنه تابش خورشید بیشتر و مسبب درشت اندامی(ویتامینd) رنگ پوست تیره تر ، بلوغ زود رس ، رقابت جو جسور تر
نتیجه گیری محیط میتوتند روی ماده و کالبد اثر بگذارد ولی فرا جهشی از یک ماده به ماده دیگر محال است مگر اینکه ب اذن الله باشد و لا غیر
پاسخ:
جناب کریمی بنده صد درصد با شما موافقم...البته از جنس به اذن الله!
یعنی چه؟ یعنی احتمال جهش مناسب و مؤثر صفر است و اگر شاهد این جهش مؤثر هستیم، این به هیچ عنوان اتفاقی نیست و با قوانین احتمال جور در نمی آید.
فقط استدعا دارم اگر وقت دارید این احتمال را از حالت توصیفی خارج کرده و به صورت علمی بحث کنید. ثابت کنید این احتمال صفر است و مقاله اش را به من بدهید تا منتشر کنم.
با  تشکر فراوان
بالا برید پایین بیایین چپ برین راست بیایین فرگشت حیات واقعیتی است انکار ناپذیر.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی